قاب فرسوده

ساخت وبلاگ
 گویی برف باریده ست که اینچنین سنگین و غبارآلود،زمین‌گیرم و در انتظار تکه هویجیخرده هواییو دستی . . .حتی شده به تیزی شاخه های خشکیده...شاید پیراهن عابری به چنگ تنهایی ام گرفتار شد...به شانه ام زدی که تنهایی ام را تکانده باشیبه چه دل خوش کرده ایتکاندن برف از شانه های آدم برفی؟!.....تکان دادن یک شانه برای دخترک مثل تکان دادن  کوه بود و تمام دلخوشی او تکه پیراهنی کهنه از سالیان دور بود پیراهنی که به بهانه ی ماندن جا خشک کرد وتمام سهم آن ها شد نگاهی از دور صدایی از دور شاید چرخش سیصدوشصت درجه ی خورشید و دیداری از دور...مقصر آدم هاهستند که هرسال به وقت زمستان آدم برفی را تنها می سازند... قاب فرسوده...
ما را در سایت قاب فرسوده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghabfarsoudeo بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 16:33